به گزارش خبرنگار پایگاه خبری آهننیوز، امیر کریمی اگر از لیگ یک و دو فوتبال و حضور تیمهای صنعتی در آن اگر بگذریم، همین بَس که در همین لیگ برتر فوتبال ما بالغ بر چهل درصد تیمها از جنس صنعتی تشکیل شدهاند. فولاد، سپاهان، گلگهر، مس کرمان، مس رفسنجان، ذوبآهن جزو تیمهایی هستند که در لیگ برتر چهارده تیم ما در حال فعالیت هستند. در حقیقت نفس حضور این تیمها در ورزش حرفهای بسیار مغتنم و محترم است اما نه صرفاً با مدیریت هزینه و ریخت و پاشهای عجیب و غریب.
حضور تیمهای صنعتی بخصوص در یک دهه اخیر نشان ازعلاقهمندی مدیران کارخانجات صنایع به این ورزش پرهیجان دارد. پس به تَبَعِ آن این باشگاههای متمول در حد و اندازههای حضور موفق و توجیه آن در سطوح مختلف نیازمند به هزینهکردهای مختلف در این رشته هستند. چرا که بخصوص جریان و هیجان موجود در این رشته و هیاهوی بعضاً کلافه کننده و کاذب آن هم اجازه این ریخت و پاشها را به مدیران میدهد.
بدون تعارف با حضور شش تیم در لیگ برتر و چهار تیم در لیگ یک و چند تیم صنعتی در لیگ دو نیاز جدیتری به خرجها و راندمان تیمهای این خانواده باید انداخت، چراکه این هزینهها از جیب کارگرانی میرود که در معادن و یا جلوی کورههای داغ کارخانهها عمر خود را با کمترین توقعات میسوزانند و برای فوتبال ما که از بُعد درآمدزایی چیزی نزدیک به صفر امتیاز را دارا است و هیچ بستر مناسبی برای بازگشت این مبالغ هنگفت که صرفاً هزینه شده وجود ندارد. نه حق پخشی، نه ترانسفرِ اصولی بازیکنان و نه حتی تبلیغات، هیچکدام از ابزارهای درآمدزایی در فوتبال داخلی وجود ندارد.
فوتبال اگرچه در تمام دنیا هزینهزا است اما نکته اصلی آن را میتوان در بازگشت و سود باشگاهها در قبال این هزینهها دید و از طرفی با استفاده از فرصتی که این ورزش در اختیار جوامع میگذارد برای برون رفت از چالشهای اجتماعی و همچنین مشکلات فرهنگی از این رشته کمک گرفت. پس هم از نظر اقتصادی و هم غیراقتصادی جوامع از فوتبال منتفع میشوند. با تمام این تفاسیر یک سوال در ذهن فوتبال دوستان بهصورت دائمی شکل گرفته است و پرسیده میشود برای تیمهایی که راندمان هزینههای آنها تنها در جامجهانی دو نماینده از تیمهای صنعتی و آن هم فقط از یک تیم است، لزوم پرداختن و ابراز علاقه این همه از مدیران رده بالای صنایع به تیمداری در این رشته چیست؟
با زبان سادهتر در همین فصل اخیر چادرملوی یزد با خرید امتیاز قشقایی شیراز به لیگ یک پیوسته و مس سونگون هم در لیگ دو در حال فعالیت هستند و جزو تازهواردان این عرصه نام دارند چه نگاه و توجیهی برای حضور در این رشته دارند؟
برای تامین هزینهها اگر حضور بازیکنان تیمهای باشگاهی در جام جهانی را یک راه درآمدزایی برای صاحبان این تیمها بدانیم پس فعلا کلاه تیمهای صنعتی در این گذر هم بدون پشم مانده است و اگر مباحث فرهنگی و اجتماعی مدنظر تصمیم گیرندگان است که حتما هم این موضوع درست است و یک اصل برای ارتقا روحی و روانی اجتماع میباشد پس لزوم هزینههای گزاف بعضی از تیمهای صنعتی در ابن ابعاد و اصلاً فلسفه حضور آنها چیست؟
صِرف به اصطلاح قهرمانی داخلی و یا در کورس ماندن میتواند جوابگوی این هزینههای هنگفت برای تیمهای صنعتی باشد، فوتبال ما کاملا در حال تبدیل به یک فوتبال صنعتی است چراکه توان اقتصادیِ هیچ مرجعی اجازه این هزینه کردنها را نمیدهد.
روزگاری نفتیهای مسجدسلیمانی خود را با لقبِ اولینها در فوتبال مینامیدند و حالا به نظر میرسد با فاصله گرفتن از نفتیها این روند با تیمهای صنعتی به سمت آخرینها در حال پیمودن است. چراکه هر فصل شاهد هزینههای بالاتر این تیمها هستیم که این هزینهها در کلان میتواند ضررهای جبرانناپذیری را به بدنه صنعتیها وارد کند و کمر باشگاههای صنعتی را خم کند، همچنان که امثال استیل آذینها صرفا با تکیه بر پول خود و بریز و بپاشها در حال یکه تازی بودند و در نهایت به نتیجه نرسیدند و اثری از آنها باقی نماند.
تیمهای صنعتی هم دقیقا با همین منوال در حال پیمودن راه نادرست هزینهزایی صرف هستند، که بدون داشتن برنامه و بُعد فنی و تاثیرگذاری اجتماعی که یکی از اهداف فیفا و ای اف سی در توسعه فوتبال است در نهایت به بنبست خواهند رسید. حال ذوبآهن خوب نیست، مس کرمان برای لیگ برتر هزینه بالایی انجام نداده و مطمئناً این تیمها پیش قراولان این وضع موجود هستند و تیمهای دیگر هم با این روند عجیب صعودی هزینهها چارهای به تسلیم شدن ندارند.
انتهایپیام / الف.ک
نظر شما